**********



یخ آب می شود

یخ آب می شود در روح من

در اندیشه هایم

بهار، حضور توست

بودن توست...


نظرات 3 + ارسال نظر
فرسان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:44 ب.ظ http://hhttp://www.farsan52.blogsky.com/



--------------------------------------------------------------------------------

دود می خیزد

دود می خیزد ز خلوتگاه من

کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟

با درون سوخته دارم سخن

کی به پایان می رسد افسانه ام ؟

دست از دامان شب برداشتم

تا بیاویزم به گیسوی سحر

خویش را از ساحل افکندم در آب

لیک از ژرفای دریای بی خبر

بر تن دیوارها طرح شکست

کس دگر رنگی در این سامان ندید

چشم می دوزد خیال روز و شب

از درون دل به تصویر امید

تا بدین منزل پا نهادم پای را

از درای کاروان بگسسته ام

گر چه می سوزم از این آتش به جان

لیک بر این سوختن دل بسته ام

تیرگی پا می کشد از بام ها

صبح می خندد به راه شهرمن

دود می خیزد هنوز از خلوتم

با درون سوخته دارم سخن

بهزاد اسفندی شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:44 ب.ظ

همه چیز در نقطه ای از حضور تو آب خواهد شد .... همه چیز ... حتی کوههای غرور من ....
خوش باشی خانوم

... پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ق.ظ

سلامی گرم
شعر خیلی قشنگی بود
قالب وبلاگت هم خیلی خیلی خیلی زیبا بود
پیروز باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد